close کالسکه مسافرتی Baby 5
لجبازی کودک

لجبازی کودک (Stubborn child)

لجبازی نتیجه رشد عاطفی کودک است و بیشتر در سنین 3-6 سالگی تجربه می شود. لجبازی در این سن طبیعی است. کودک سرسختی نشان می دهد که ناشی از رشد حس خود و آگاهی از آزادی است.

«در زمانی که تمام مقدمات را برای شروع روز و پیشقدم شدن برای آماده کردن فرزند تازه بیدار شده خود برای آن روز و برآوردن نیازهای او فراهم کرده اید. او شروع به اعتراض می کند مانند “دست هایم را نمی شوم، آن شلوارها را نمی پوشم…” یا زمانی که خرید خود را انجام می دهید. او ممکن است با لیست کردن درخواست‌هایش یکی پس از دیگری با شما لجباز شود و بگوید: «بیا برویم پارک یا احمد…» این لجبازی در بسیاری از خانواده‌ها در طول روز تجربه می‌شود.

در برخی مراحل رشد، کودکان می توانند با نشان دادن شخصیتی سرسخت، قانون شکن، بی وقفه، ساکت و خود کنشگر، والدین خود را در موقعیت های دشوار قرار دهند.

چرا کودکان لجباز هستند؟

وقتی به مراحل رشد کودکان نگاه می کنیم، اولین دوره بحرانی «دوره سنی اول» است. پس از یک سالگی، کودک پس از به دست آوردن توانایی راه رفتن و صحبت کردن، رفتارهای لجبازی از خود نشان می دهد. به نظر می رسد او از انجام خلاف آنچه والدینش می گویند و زیر پا گذاشتن قوانین لذت می برد. مامان “نکن!” رفتار نامطلوب را از روی بغض تکرار می کند.

کودکی که رفتار نامطلوب را تکرار می کند، قرار نیست شما را عصبانی کند یا شما را عصبانی کند. هدف آزمایش این است که قاعده ای که تعیین می کنید یا رفتاری که نمی خواهید چقدر مهم است. تا زمانی که شما همان رفتار منفی را نشان می دهید و هیچ امتیازی نمی دهید، حقیقت را نمی پذیرد و محدودیت ها را زیر پا نمی گذارد.

دومین دوره بحرانی “دوره 2.5 ساله” است. از آنجایی که از نظر عضله، استخوان و سیستم عصبی رشد سریعی را نشان می دهد، یعنی در سازگاری مشکل دارد. آنها شخصیتی ناپایدار، بلاتکلیف، منفی و سرکش از خود نشان می دهند که به همه چیز «نه!» می گوید. او از نظر روانی در «تلاش برای استقلال» است. او کمک نمی خواهد، او می خواهد همه چیز را به تنهایی انجام دهد. اما او همچنین آگاه است که به والدین نیاز دارد. بنابراین بین قطب های مختلف به عقب و جلو می رود. عدم تعادل از بیش فعالی تا تنبلی ناگهانی، از بی قراری تا خجالتی، از احساس مالکیت تا بی تفاوتی، از لجبازی تا مطیع، از گریه گرسنگی تا بی اشتهایی، از دشواری در رسیدن به توالت تا ادرار کردن را نشان می دهد. در این دوران بیشترین درگیری بین مادر و کودک در مورد توالت و نظافت است. بهترین کاری که والدین می توانند انجام دهند این است که محبت خود را از کودک دریغ نکنند و در این دوران که یک سال بیشتر طول نمی کشد صبور باشند.

سومین دوره بحرانی “4 سالگی” است. کودک در این دوره کودکی خودراهبر است که هر طور دلش می خواهد حرکت می کند، زیاد حرف می زند، مدام سوال می پرسد اما حوصله گوش دادن به پاسخ را ندارد و کاری را که شروع کرده ناتمام رها می کند. با این حال، به اندازه یک کودک 2.5 ساله سرسخت نیست.

چهارمین دوره بحرانی «دوره 6 ساله» است. انگار یک بچه 2.5 ساله با رفتارهای لجبازانه و منفی خود برگشته است. والدین نمی توانند درک کنند که چگونه آن کودک 5 ساله سازگار و سازگار می تواند چنین شخصیت متضادی از خود نشان دهد. “چه اتفاقی برای این پسر افتاده، خلق و خوی او یکدفعه خیلی تغییر کرده است؟” میگویند.

پنجمین و آخرین دوره بحرانی «دوره گذار نوجوانی» است.

با نه گفتن انضباط به وجود نمی آید

قبل از «نه» گفتن به درخواست کودک، باید به دقت فکر کنیم. اگر این درخواست، درخواستی ضروری و موجه است، «بله» گفتن بر عظمت شما سایه نمی افکند. قوانین باید ضروری، واضح و تا حد امکان کم باشد.

اگر قوانین و ممنوعیت های زیادی را در مورد مسائل و جزئیات غیرضروری اعمال کنید، پس از مدتی مجبور خواهید بود که خیلی به فرزندتان «نه» بگویید. این باعث می شود فرزند شما احساس کند که استقلال او سلب شده است، به او اعتماد نمی شود و همه چیز را اشتباه انجام می دهد.

این رویکرد صحیح‌تری است که به جای «نه» گفتن گزینه‌هایی را پیشنهاد کنیم تا اطاعت از قوانین را برای آنها آسان‌تر کنیم یا از سرباز بخواهیم که از قانون اطاعت کند، انگار که دستور می‌دهد. به جای گفتن “نه، خوردن شکلات قبل از شام ممنوع است” به کودکی که می خواهد قبل از غذا شکلات یا شکر بخورد. پس از توضیح دلیل این قانون، می توانید به او حق انتخاب بدهید: «می دانید، ما توافق کردیم که قبل از شام شکلات نخوریم. اگر قبل از غذا شکلات بخورید، اشتهایتان از بین می رود، ممکن است تمایلی به خوردن غذا نداشته باشید. اگر می خواهید، می توانید شکلات خود را پنهان کنید و بعد از شام بخورید.»

هر چه بیشتر به کودک «نه» بگویید، لجبازی او را بیشتر می کنید و زمینه را برای «نه» گفتن او به شما فراهم می کنید. وقتی از او می خواهیم کاری انجام دهد یا محدودیت هایی در نظر می گیرد، باید حرف هایمان را طوری تنظیم کنیم که جواب «نه» نگیریم. به جای تحمیل «شیر خود را بنوش»، بهتر است گزینه «دوست دارید شیر خود را با لیوان یا فنجان بنوشید» ارائه دهید.

علل لجبازی و اصلاحات

کودکی را که «نه» می‌گوید، مسخره نکنید، با تنبیه نترسید، برای اثبات اینکه چه کسی قوی است، از زور استفاده نکنید. گاهی ممکن است کودک با گفتن “نه” لجبازی کند تا عشق، صبر و تحمل شما را امتحان کند و اینکه چقدر می توانید او را تحمل کنید. اگر عصبانی شوید، فریاد بزنید و مخصوصاً تنبیه شوید، ممکن است فکر کنند: “درست گفتم، آنها من را دوست ندارند.”

از او بپرسید که چرا وقتی لجبازی می کند اینطور رفتار می کند. در بیشتر مواقع، لجبازی ناشی از تمایل کودک به پذیرش وجود و استقلال خود است. مهم نیست دلیلی که می آورد چقدر پوچ و بی اساس است، با حوصله گوش کنید. خود را به جای کودک بگذارید. سعی کنید شک ها، اضطراب ها و ترس های آنها را درک کنید. وقتی ببیند که شما با صبر و حوصله بدون عصبانیت گوش می دهید، یاد می گیرد که احساسات خود را بیان کند و در صورت لزوم کنترل کند.

کودکی که آرزوهای بحق او برآورده نمی شود ممکن است با نوشتن لجبازی سعی کند به خواسته های خود برسد.

لجبازی می تواند در طول یک بیماری رخ دهد.

کودکی که از دست والدین عصبانی است ممکن است با احساس انتقام پنهانی لجبازی کند. حسادت خواهر و برادر، این باور که برادرش را بیشتر از خودش دوست دارند، می تواند منجر به لجبازی شود. نباید با مقایسه کودک با خواهر و برادرش حسادت را تحریک کنیم.

وقتی بیش از حد به لجبازی او اهمیت می دهیم، وقتی عصبانی یا ناراحت هستیم، کودک می تواند از آن به عنوان سلاحی علیه ما استفاده کند. نیازی به ایستادن و اصرار بر کودکی که نمی خواهد صبح برای صبحانه بیدار شود وجود ندارد. می‌توانیم انتخاب را به او بسپاریم و بگوییم: «می‌دانی اگر صبحانه نیایی، من نمی‌توانم برایت صبحانه درست کنم، تا ظهر گرسنه خواهی ماند». وقتی یکی دو ساعت بعد از خواب بیدار می‌شوید و صبحانه می‌خواهید، با گفتن «نه، شما انتخاب کردید که تا ناهار گرسنه بمانید، من مجبور نیستم برایتان صبحانه آماده کنم»، به شما یاد می‌دهید که لجبازی بهایی دارد.

در تعیین و اعمال قوانین باید بین اعضای خانواده هماهنگی و اجماع وجود داشته باشد. اگر مادر به رفتاری که پدر از آن عصبانی است بخندد و یا با گفتن «به کودک مخالفت نکن» از آن محافظت کند، کودک نمی‌تواند یاد بگیرد که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است.

بزرگترهای خانواده نباید در امر تربیت فرزندان دخالت کنند و کار را برای والدین سخت کنند. کودک برای اجتناب از تنبیه یا رسیدن به آرزو از پدربزرگ و مادربزرگ استفاده می کند. والدین باید از بزرگترهای خانواده بخواهند که با تحت الحمایه گرفتن فرزند و برآورده کردن هر خواسته آنها، او را لوس نکنند. زمانی که بچه ها در خانه نیستند این کار را انجام دهید.

والدین باید نکات زیر را در نظر بگیرند: · *کودکان را نباید تنبیه شدید کرد.

* حرکات کودک نباید بی جهت مانع شود.

* وقتی کودک فریاد می زند و زنگ می زند، نباید به خواسته هایش اجابت شود.

* وقتی کودک در مورد موضوعی لجبازی می کند، باید توجه کودک منحرف شود و به کودک توضیح داد که اگر لجبازی کند نمی تواند به خواسته اش برسد.

اگر بتوانیم علت لجبازی و سرکشی فرزندمان را دریابیم و اگر بتوانیم به صورت شفاهی بیان کنیم که احساس او را درک می کنیم، پس از مدتی متوجه می شویم که لجبازی او از بین رفته است. مهم نیست که کودک چقدر جوان است، وقتی توضیحات و احساسات به او داده می شود، احساس می کند درک شده و ارزش دارد. در عین حال، از آنجایی که والدینش را الگوی خود قرار می دهد، به طور غیرمستقیم یاد می گیرد که چگونه صحبت کند، چگونه با یک مشکل برخورد کند، چگونه یک فرد بتواند خود و احساسات خود را بیان کند. به این ترتیب او نه تنها راحت‌تر از شر کج خلقی و چسبندگی خلاص می‌شود، بلکه از هوش هیجانی، توانایی استفاده و بیان بهتر زبان و احساسات برخوردار خواهد بود. تا زمانی که والدین توانایی های «گوش دادن فعال و بازخورد عاطفی» خود را کشف کنند و گامی در جهت رشد بردارند.

  • امین خردمند
  • خرداد 29, 1402
  • 479 بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت

دسته بندی ها

درحال بارگذاری ...
خدمات پس از فروش
09399999370
واتس اپ
تلگرام
ایتا
مشاور خرید
09109618391
واتس اپ
تلگرام
ایتا