close کالسکه مسافرتی Baby 5
نگرش والدین

نگرش والدین (Attitude of parents)

نگرش والدین ارتباط مستقیمی با نگرش والدین سالم در تربیت فرزندان سالم دارد. نگرش صحیح والدین – نگرش نادرست والدین / نگرش خانواده هدف اصلی خانواده تربیت فرزندان سالم و با شخصیت است. شخصیت در نتیجه تعامل دائمی کیفیت های ارثی و محیط شکل می گیرد. برخی از رفتارها و واکنش های کودک توسط والدین حمایت می شود و برخی دیگر از آنها جلوگیری می شود.

کودک تمایل دارد پاسخ های خود یاری و بدون مخالفت را تکرار کند. نگرش ها و رفتارهایی را اتخاذ می کند که به راحتی به سراغش می آید و به هدفش می رسد. واکنش های تکراری به تدریج تبدیل به کلیشه می شوند و خطوط شخصیتی را شکل می دهند (Yörükoğlu, 1996). نگرش والدین در این موارد تعیین کننده است.

پایه های شخصیت در 5-6 سال اول گذاشته می شود. هر کودکی یک شخصیت منحصر به فرد ایجاد می کند. شخصیت متعادل و هماهنگ به غلبه موفقیت آمیز مراحل رشد بستگی دارد. در غلبه موفقیت آمیز مراحل رشد، مسئولیت های زیادی بر عهده والدین است (Yörükoğlu، 1996).

اولین وظیفه والدین مراقبت از کودک و محافظت از اوست. با بزرگتر شدن کودک، عملکرد والدین حول محور کنترل، هدایت و تشویق رفتار کودک است. برآوردن نیازهای عاطفی کودک برای رشد و سلامتی بسیار مهم است. نگرش والدین نیز در این مرحله اهمیت پیدا می کند. نیازهای اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با نیازهای عاطفی دارند. این وظیفه والدین است که فرصت هایی را برای فرزندان فراهم کنند تا با همسالان و اعضای خانواده خود روابط خوبی برقرار کنند. نگرش والدین به طور کلی این است که به فرزندان خود بیاموزند که دانش و مهارت به معنای وسیع آن را کسب کنند. اغلب اوقات، نگرش والدین، دانسته یا ندانسته، رفتار آنها با فرزندانشان متفاوت است. از نظر نگرش والدین؛ برخی از کودکان بیشتر مورد محبت قرار می گیرند، برخی تحت فشار قرار می گیرند. برخی به عنوان کودکان ناخواسته دیده می شوند، در حالی که برخی دیگر بیشتر تحمل می شوند. همه این نگرش‌های والدین باعث می‌شود که شخصیت و رشد اجتماعی کودک به شکل‌های متفاوتی درآید (Yavuzer, 1996).

نگرش خانواده یا نگرش والدین در رشد شخصیت کودک مؤثر است: روابط کودک با اعضای خانواده اساس رفتارها و نگرش های او نسبت به سایر افراد، اشیاء و کل زندگی است. در عین حال، خانواده آگاهی کودک را به عنوان عضوی از خانواده و جامعه القا می کند و پایه های سبک های سازگاری را پی ریزی می کند (یاووزر، 1996).

نگرش والدین و تأثیر آنها بر رشد شخصیت کودک

با توجه به تأثیر نگرش والدین بر رشد کودک یا تأثیر نگرش والدین بر رشد شخصیتی کودک، می توان به این سؤال پاسخ داد که نگرش والدین برای افراد سالم چیست؟

خانواده حس اعتماد را در کودک ایجاد می کند تا بتواند فردی متعادل در گروه باشد.
محیط لازم را برای پذیرش اجتماعی او فراهم می کند.
الگویی ایجاد می کند که الگوهای رفتاری مناسب پذیرفته شده را ایجاد می کند تا بتواند اجتماعی شدن را بیاموزد.
نگرش والدین می تواند راه حل هایی را برای مشکلاتی که کودک هنگام سازگاری با محیط زندگی با آن مواجه می شود، ارائه دهد.
نگرش والدین می تواند به کسب عادات رفتاری، کلامی و اجتماعی لازم برای سازگاری کمک کند.
توانایی های کودک را برای موفقیت در مدرسه و زندگی اجتماعی تحریک می کند و رشد می دهد.
این به رشد سبک های مناسب برای علایق و توانایی های کودک کمک می کند (Yavuzer 1996).
اهمیت رفتار آنها با فرزندان در هر خانواده از نظر نگرش والدین: رابطه والدین و فرزند اساساً به چارچوب نگرش والدین بستگی دارد. مشخص شده است که بسیاری از مواردی که باعث ایجاد اختلالات سازگاری در کودکان می شود، ناشی از روابط ناکافی و نامناسب اول والدین و فرزند است (Yavuzer, 1996).
نگرش والدین نسبت به فرزندان در خانواده برای رشد کودک بسیار مهم است. نگرش والدین نیز می تواند از رشد اجتماعی کودکان حمایت کند. نگرش والدین ممکن است از نظر رشد اجتماعی متفاوت باشد.

نگرش بیش از حد حمایتی والدین

حمایت و حمایت یک نگرش عادی والدین است. اما گسترش رفتار حفاظتی و مراقبتی به گونه ای که از فعالیت هایی که کودک خودش انجام می دهد جلوگیری کند، رفتار بیش از حد حمایتی والدین محسوب می شود. با این نگرش ها به گونه ای با کودکان رفتار می شود که گویی نیاز به حمایت دائمی در خانواده دارند. والدینی که دارای نگرش های حمایتی بیش از حد هستند، زمینه کافی برای تصمیم گیری کودک را فراهم نمی کند. توانایی های او رشد نمی کند زیرا او اجازه ندارد با هیچ مانعی روبرو شود. او این فرصت را نداشت که آمادگی کافی برای زندگی بزرگسالی داشته باشد. ویژگی های این کودکان که با رفتارهای حمایتی بیش از حد والدین بزرگ شده اند: آنها نمی توانند با افراد خارج از خانواده ارتباط برقرار کنند، بیشتر به خود فکر می کنند تا دیگران. آنها جهان را به عنوان یک محیط خصمانه درک می کنند. از آنجایی که آنها برای رویارویی با جنبه های مهم زندگی تربیت شده اند، در مواجهه با مشکلات نگرش ناشیانه ای دارند، نگران تغییرات در زندگی روزمره هستند و در زندگی آینده خود به دنبال یک محافظ دائمی هستند. این کودکان بر این باورند که در بزرگسالی جامعه مسئول تأمین زندگی آنهاست. بنابراین سعی می کنند حقوقی را که جامعه به آنها نمی دهد به رسمیت بشناسند. در نتیجه اشتباهات و شکست های زیادی را تجربه می کنند.

نگرش های والدینی بیش از حد سرکوبگر-اقتدارگرا

اجرای دقیق قوانین و دستورات توسط والدین بدون مشاجره، توافق یا پذیرفتن خواسته های آنها به هیچ وجه با فرزندانی است که با نگرش والدین مستبد بزرگ شده اند. با توجه به رفتارهای بعد ارتباطی در خانواده های مستبد، مسائل ارتباطی محدود است. کودکان در گفتار والدین خود دخالت نمی کنند. در ارتباط با پدر، مادر اغلب حائل است. به سوالات غافلگیرکننده و انتقادی به صورت غیرقانونی پاسخ داده می شود. قهر کردن با والدین جایز نیست. اگر عشق به کودک نشان داده شود، تصور می شود که کودک از حد فراتر می رود یا شخصیت ضعیفی دارد.

کودکانی که با نگرش های اقتدارگرایانه والدین بزرگ می شوند، نمی توانند با فردی که والدین کودک او را از نظر روابط اجتماعی تایید نمی کند، دوست شوند. او نمی تواند به خانه هیچ یک از دوستانش برود. کودک از نزدیک به آنچه می خورد و چقدر می خورد علاقه مند است. به کودک می آموزد که احساسات خود را کنترل کند. تصور می شود که کودک نباید اسراری را دریافت کند که والدین از آنها اطلاعی ندارند.

در این خانواده ها تنبیه بدنی بهترین انضباط محسوب می شود. پرخاشگری کلامی اغلب استفاده می شود. یکی از انواع تنبیه، قطع عشق است. اعتقاد بر این است که سرزنش و انتقاد منفی باعث بهتر شدن کودک می شود. کودکانی که با نگرش‌های والدین مستبد بزرگ می‌شوند، ویژگی‌هایی مناسب برای ساختار شخصیتی مستبدانه پیدا می‌کنند، مانند اطاعت کامل از قدرت، بی‌اعتمادی به هر چیز خارجی، تهدیدآمیز دیدن دنیا، سفتی در فکر، تحسین بیش از حد از قدرت و تحمل ضعف، و فرافکنی سرکوب‌شده‌های خود. انگیزه به دیگران

بی توجهی به نگرش والدین

نگرش سهل انگارانه والدین را می توان به عنوان عدم انجام تعهدات خود در مراقبت و محافظت از کودک به درستی تعریف کرد. انواع بی توجهی: اهمیت ندادن به سلامت کودک، امتناع یا تأخیر در مراقبت های روزانه، راهنمایی نکردن، رها کردن، فراهم نکردن محیط خانه مناسب، حفظ نکردن او از خطرات و بیماری ها در خانه، عدم توجه به تغذیه، عدم توجه. برای تحصیلاتش، نادیده گرفتن زمانی که رفتارهای مشکل ساز از خود نشان می دهد، از نظر عاطفی احساس دوست داشتن و خواستن می کند، احساس نکردن آن، به یک معنا، رد کردن آن است (ویهیرتر-ولتون-آکار، 85).

نشانه های مستقیم و غیرمستقیم غفلت وجود دارد. علائم فوری می تواند خود را به شکل کثیفی و بی توجهی نشان دهد. علائم غیرمستقیم به صورت تاخیر رشد، بیماری مکرر و سوء تغذیه ظاهر می شود. این ممکن است با تاخیر رشد جسمی و ذهنی همراه باشد. مشخص شده است که کودکان نادیده گرفته شده در رشد زبان عقب هستند.

مطالعات نشان می دهد که کودکانی که با نگرش های غفلت آمیز والدین بزرگ می شوند، در ایفای نقش بزرگسالان ناموفق هستند. آنها می توانند از نظر اجتماعی منزوی و خود محور باشند (Whirter-Voltan-Acar, 1985).

نگرش های بیش از حد مدارا والدین

نگرش های بیش از حد سهل گیرانه والدین همیشه خواسته های کودک را بدون هیچ گونه کنترل یا محدودیتی می پذیرد.

در برخی خانواده ها نظم و انضباط تقریباً وجود ندارد. بیشتر رفتارهای منفی با اغماض شدید روبرو می شوند. حتی اگر کودک به عمد آن را خراب کند، والدین واکنش خاصی نشان نمی دهند. حتی اگر درست یا غلط آموزش داده شود، اجرا و نظارت نامنظم است (Yörükoğlu، 1996).

تداوم نگرش های بیش از حد تحمل والدین بر رشد توانایی کودک در کنترل احساسات، تمایلات و تکانه های خود تأثیر منفی می گذارد و باعث افزایش رفتارهای پرخاشگرانه می شود.

دو بن بست؛

انتظار این است که والدین دو یا چند پیام متناقض و ناسازگار را همزمان بدهند و از کودک انتظار می رود که در راستای این پیام ها عمل کند.

نگرش والدین دموکراتیک

والدینی که فرزندان خود را با نگرش‌های والدینی دموکراتیک تربیت می‌کنند، فرزندان خود را به عنوان فردی جدا می‌پذیرند و برای آنها ارزش قائل هستند و آنها را تشویق می‌کنند تا شخصیت‌های مستقلی را پرورش دهند. حقیقت هر دو فرزند و والدین شناخته می شود. هیچ محدودیتی برای ارتباط در این خانواده وجود ندارد. کودکان می توانند آزادانه ذهن خود را بدون فشار والدین باز کنند. او می تواند مشکلات خود را در مورد جنسیت، در مورد خدا، و انتقاد از کشور و نظم مدرسه در خانه بیان کند. کودک خود را در مورد مسائل جنسی آگاه کنید.

این نگرش‌های والدین اغلب اجازه می‌دهد تا در مورد قوانین در خانواده بحث شود یا از کودک در این موضوع حمایت شود. دلایل رفتار غیرقابل قبول کودک را می توان به صورت مثبت توضیح داد. بسیاری از رفتارها تحمل می شوند (ویهیرتر-ولتان-آکار، 1985).

تساهل والدین نسبت به فرزندان به این معناست که جز با محدودیت هایی اجازه نمی دهند فرزندان آن طور که می خواهند به خواسته های خود برسند. در چنین مواردی، کودک به یک فرد خانواده محور تبدیل می شود. اگر تحمل والدین در حد نرمال باشد، به کودک کمک می کند تا فردی اجتماعی با اعتماد به نفس و خلاق باشد (یاووزر، 1996).

نگرش‌های دموکراتیک والدین نسبت به خواسته‌ها و واکنش‌های درونی کودک، نگرش تأییدکننده و پذیرنده را اتخاذ می‌کنند. خود را به عنوان منبعی به کودک نشان می دهد که هر زمان که بخواهد می تواند از آن استفاده کند و از حرکات کودک اجتناب کند (کوزگون، 1971).

در خانواده های دموکراتیک، مادر خونگرم و دلسوز است. او می تواند محدودیت هایی را تعیین کند و در صورت لزوم فرزندانش را تنبیه کند. از سوی دیگر، پدر نگرش معتدل و انعطاف پذیری از خود نشان می دهد. کودکان می توانند توسط پدر مورد بی مهری قرار گیرند، آنها به جای ترس از او حساب می کنند (اوزتورک، 1990).

والدینی که نگرش های والدینی دموکراتیک از خود نشان می دهند، فرزندان خود را با آزمون و خطا رها می کنند. آنها کودک را با راهنمایی و هشدار تربیت می کنند نه با دستور. به شخصیت کودک احترام می گذارند، رفتار پخته ای از کودک انتظار نمی رود. والدین از کودک حمایت می کنند تا مستقل عمل کند و او را به انجام کارهای خودش عادت دهد. والدین رفتار آزاد را تایید می کنند و با اجازه دادن به آزادی والدین به کودکان کمک می کنند تا رفتارهای خاصی داشته باشند و با توجه به توانایی های خود تصمیم بگیرند (اوزتورک، 1990).

کودکان دارای نگرش دموکراتیک والدینی فعال، اجتماعی و دوستانه هستند. آنها نگرش پرخاشگرانه ای نسبت به مسائل اجتماعی دارند. آنها عموماً خلاق، مستقل و موفق هستند (Whirter-Voltan-Acar, 1995).

علل نگرش نادرست والدین

مطالعات نشان داده است که رضایت از روابط بین همسران و اینکه آیا همسران از زندگی خود راضی هستند یا خیر، بر انتظارات آنها از فرزندان و رفتار آنها نسبت به کودک تأثیر می گذارد (Yavuzer 1996).

مشاهده می شود که مادرانی که از ازدواج خود راضی هستند، بیشتر با فرزندان خود صحبت می کنند، پاسخ های دقیق و روشنگرانه تر می دهند و کمتر از ناراضی ها در کار فرزندان خود دخالت می کنند. اگر بین همسران اختلاف نظر وجود داشته باشد، ممکن است احساسات منفی به کودکی که محصول این وصلت است دامن بزند. گاهی ممکن است کودکی که با هدف نظم بخشیدن به روابط به دنیا آمده، در صورتی که در این امر موفق نشده باشد، آماج احساسات خصمانه قرار گیرد. کودکی با مادری ناراضی که کودک را طرد می کند، حداقل مورد غفلت قرار می گیرد. علاوه بر این، مادران (همسرانی) که جایگاه کمی در زندگی خود دارند، ممکن است با تلاش برای غلبه بر رابطه ای که با همسرشان با فرزندانشان از دست داده اند، نگرش محافظتی بیش از حد اتخاذ کنند.

نگرش والدین و تجربیات گذشته

تجربیات والدینی که در محیطی پر از عشق و احترام به فرزندان بزرگ شده اند، می تواند در نگرش کنونی آنها مؤثر باشد. (Yavuzer, 1996).

نگرش پدری که نمی تواند ارتباط سالمی با والدین خود برقرار کند، که احترام و احترام کافی از خود نشان نمی دهد، یا مادری که در سال های نوجوانی تحت فشار شدید بزرگ شده است ممکن است به دلیل این تجربیات بد منفی باشد (Yavuzer, 1996). ).

از سوی دیگر، برخی از مادرانی که در خانواده‌هایی بزرگ می‌شوند که محبت و صمیمیت ندارند، ممکن است بیش از حد رفتار کنند و در عین حال محبتی را که در فرزندان خود ندارند به فرزندانشان می‌دهند.

ویژگی های کودک و نگرش والدین

یک مفهوم کودک خیالی در ذهن والدین شکل می گیرد که قبل از تولد کودک چه نوع فرزندی می خواهند. اگر کودکی که در دنیا به دنیا می آید انتظارات والدین خود را برآورده نکند، ممکن است رفتار طرد شده در والدین در نتیجه ناامیدی ایجاد شود (Yavuzer, 1996).

علاوه بر این، والدینی که از تعداد، جنسیت و ویژگی های شخصیتی فرزندان خود راضی هستند، ممکن است رفتار مناسب تری داشته باشند. رفتارهای مثبت و منفی کودک نقش مهمی در واکنش مادران دارد. علاوه بر این، مرگ فرزند اول آنها، نبود فرزند برای مدت طولانی، زایمان بسیار سخت، داشتن فرزند پس از یک بارداری بسیار دشوار می تواند باعث ایجاد یک نگرش بیش از حد تحمل یا محافظت شود.

عوامل بیرونی و درونی

عدم کفایت اقتصادی، فقر، بیکاری، بدهی، سوءتغذیه، شرایط نامناسب خانه، انزوای اجتماعی والدین، فرزندپروری زودهنگام و عدم بلوغ عاطفی، یکی از زوجین معتاد به الکل یا مواد مخدر، رفتن به زندان، مزمن شدن یکی از اختلافات خانوادگی بیماری یا مرگ. باعث ایجاد بحران در خانواده و حساس شدن والدین و کاهش تاب آوری آنها می شود.

نگرش والدین و مشکلات روانی کودک

همچنین با تحقیقات ثابت شده است که والدین کودکان پرخاشگر نیز پرخاشگر هستند. در حسرت های طبیعی که در خانه های کودکان پرخاشگر ایجاد می شود، مشاهده شده است که والدین این کودکان خواسته های نامشخص و مبهم را به صورت تهدیدآمیز و محدود بیان می کنند و در رفتار آنها قوام وجود ندارد. این ناسازگاری ها با انعکاس رفتار کودک، شکل گیری قضاوت های ارزشی را تقویت می کند. بدون شک بین قضاوت های ارزشی و نگرش والدین رابطه وجود دارد.

در خانواده های کودکان افسرده، تعارض والدین و فرزند، تعارض درون خانوادگی و تعارضات زناشویی وجود دارد.

با توجه به نتایج پژوهش، در حالی که بین نگرش دموکراتیک والدین و اضطراب حالتی و صفتی رابطه منفی وجود دارد، با نگرش های بی غرض والدین رابطه مثبت وجود دارد. علاوه بر این، بیان شده است که مکانیسم های دفاعی روان رنجور بیشتر در کودکانی که حمایت بیش از حد دریافت می کنند، استفاده می شود.

نگرش نادرست والدین ممکن است باعث شود که کودک در آینده هویتی وارونه پیدا کند، به عبارت دیگر، به سمت آینده ای تاریک که کاملاً با آنچه او، خانواده، حلقه نزدیک و جامعه از او انتظار دارند در تضاد باشد و بر امیدهای همه نسبت به او غلبه کند.

چه عواملی باعث ایجاد خانواده های سالم می شود؟

مرزهای خانواده تعیین شده است و رهبری مشترک بین والدین است.
اقتدار وجود دارد، اما رفتار مستبدانه وجود ندارد. در این نوع خانواده ها، فردیت ارزش و مجاز است حتی اگر نزدیکی به یکدیگر باشد.
هر یک از اعضای خانواده مجاز است عقاید و نظرات خود را بیان کند.
هر ماهیچه ای برای خودش صحبت می کند. او با صحبت از طرف دیگران از حد خود فراتر نمی رود.
اعضای خانواده به یکدیگر احترام می گذارند.
محیطی سالم در این خانواده ها ایجاد می شود که والدین ارزش ها و ویژگی هایی فراتر از والدین بودن دارند. علاوه بر این لازم است در سال های اول زندگی کودک محدودیت هایی در نظر گرفته شود. قوانین برای کودکان باید ساده و در دسترس باشد. اما مهمتر از آن، باید به طور واضح، مختصر و منسجم به کودک منتقل شود.

نتیجه

نگرش والدین خانواده جایی است که کودک اولین تجربیات اجتماعی خود را کسب می کند. نگرش والدین عاملی است که این محیط در آن بیشترین تأثیر را دارد. در سال‌های اول پس از تولد، نزدیک‌ترین و مهم‌ترین فرد در محیط کودک و در درجه اول نیازهای کودک را برآورده می‌کند والدین او هستند. نگرش والدین در این زمینه بسیار تعیین کننده است. والدین در موقعیت یک پیوند محافظ بین کودک و محیط قرار دارند. کودک در سال های اول نیازهای خود را با کمک والدین برطرف می کند. از طریق آنها سعی می کند دنیای بیرون را بیاموزد و درک کند. در این رابطه، نگرش والدین ضروری است. رفتاری که متوجه کودک می شود و نگرش هایی که نسبت به او اتخاذ می شود، با مشاهده اولین تجربه از اهمیت بالایی برخوردار است. باز هم در دوره پیش دبستانی، فرصت های تجربه ای که از نظر اجتماعی شدن به کودک داده می شود، ارزش زیادی دارد. در این دوره، در حالی که کودک یاد می گیرد فردی اجتماعی باشد، به الگویی نیز نیاز دارد که تا ریزترین جزئیات آن را کپی کند. این همذات پنداری که برای شکل گیری شخصیت ضروری است، با اعضای نزدیک خانواده قابل تحقق است. ممکن است نگرش والدینی وجود داشته باشد که خانواده را نیز تعیین کند.

ساختار، وسعت، سطح اقتصادی و فرهنگی خانواده ای که کودک در آن رشد می کند و رشد می کند، بر اولین تجربیات اجتماعی و در نتیجه رشد عاطفی و اجتماعی او تأثیر می گذارد. نگرش والدین نیز بر این محیط اجتماعی تأثیر می گذارد و این را باید در نظر داشت.

  • امین خردمند
  • خرداد 24, 1402
  • 260 بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت

دسته بندی ها

درحال بارگذاری ...
خدمات پس از فروش
09399999370
واتس اپ
تلگرام
ایتا
مشاور خرید
09109618391
واتس اپ
تلگرام
ایتا